آخرین اخبار

جمهوری اسلامی: امروز نمی‌توان مشکلات را به گردن پهلوی یا قاجار انداخت/ شرمنده باشیم که گناه کمبودها را به گردن قبلی‌ها می‌اندازیم

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: بعد از گذشت چند دهه حالا دیگر نمی‌توان مشکلات و ضعف‌ها را حتی به پهلوی و قاجار هم نسبت داد. اینکه هر دولتمردی درباره گذشته یکسره منفی‌بافی کند تا بر ضعف‌های خودش سرپوش بگذارد، نه مشکلی از مردم حل می‌شود و نه سودی به خود او می‌رسد.

اشتراک گذاری
10 مهر 1402
کد مطلب : 8231

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: بعد از گذشت چند دهه حالا دیگر نمی‌توان مشکلات و ضعف‌ها را حتی به پهلوی و قاجار هم نسبت داد. اینکه هر دولتمردی درباره گذشته یکسره منفی‌بافی کند تا بر ضعف‌های خودش سرپوش بگذارد، نه مشکلی از مردم حل می‌شود و نه سودی به خود او می‌رسد.

جمهوری اسلامی: امروز نمی‌توان مشکلات را به گردن پهلوی یا قاجار انداخت/ شرمنده باشیم که گناه کمبودها را به گردن قبلی‌ها می‌اندازیم

توازن/به گزارش رویداد۲۴؛  به گزارش جمهوری اسلامی، تقریباً از اواخر دهه ۷۰ در ایران بدگوئی از دولت‌های سابق و نارسائی‌ها را به گردن قبلی‌ها انداختن، رسم شد. براساس این روش انحرافی، هر دولتی درصدد برآمد ناکارآمدی خود را به گردن مسئولین قبل از خود بیندازد تا بتواند بر ضعف‌های خود سرپوش بگذارد. این روش نادرست حتی در تبلیغات و مناظره‌های انتخاباتی داوطلبان ریاست‌ جمهوری هم کاربرد داشت بطوری که اکثر آنها غیر از بدگوئی به رقبای خود حرف چندانی برای گفتن نداشتند. این فرهنگ غلط تا امروز نیز ادامه پیدا کرده و مسئولان اجرائی ضعف‌های خود را به گردن مسئولین قبل از خود می‌اندازند و حاضر نیستند این منطق قوی را بپذیرند که بعد از دو سال تسلط داشتن بر تمام امکانات کشور انتظار اینست که مشکلات معیشتی مردم لااقل بطور نسبی برطرف شده باشد و باز هم مشمول حرف خروشچف هستند که ما باید احساس شرمندگی کنیم که گناه کمبودها را به گردن قبلی‌ها می‌اندازیم.

این روزنامه افزوده است: بعد از گذشت چند دهه حالا دیگر نمی‌توان مشکلات و ضعف‌ها را حتی به پهلوی و قاجار هم نسبت داد. اینکه هر دولتمردی درباره گذشته یکسره منفی‌بافی کند تا بر ضعف‌های خودش سرپوش بگذارد، نه مشکلی از مردم حل می‌شود و نه سودی به خود او می‌رسد. اخلاق حکمرانی ایجاب می‌کند هر دولتی به وظیفه خود با جدیت عمل کند، از تجربیات موفق قبلی‌ها استفاده نماید و درصدد جبران ضعف‌های آنها برآید. حتی خروشچف که شخصیت اول یک حکومت ماتریالیستی بود، اثبات خود به قیمت نفی دیگران را قبول نداشت. چگونه است که ما مدعیان برخورداری از اخلاق اسلامی و حاکمیت دینی، توسل به چنین شیوه مطرودی را مباح می‌دانیم و در همان حال خود را الگوی حاکمیتی جهان معرفی می‌کنیم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × چهار =